یادش به خیر

      یادش بخیر، یه خونه ای بود قدیمی (به قول دوستم سقفش در حال ریختن روی سر صاحب خونه بود) خونه ای که طرح و فضا و همه چیزشو دوست داشتم فقط یه حوض وسط اون خونه کم بود و اینکه به نظر می رسید صاحبش دوست نداشت واسه خونش خرج کنه چون ظاهرش خیلی فرسوده بود (از توش خبر ندارم). حالا که اسباب کشی کردیم و اومدیم مکان جدید دور و برمون پز از آپارتمانه. 

      بابا بزرگ من هم توی یکی از شهرهای تاریخی ایران یه خونه داشت که اونم طرحش قدیمی بود؛ یه خونه ی کاهگلی، یه حوض وسط خونه و باغچه دور اون حوض و اتاقای دور حیاط، با زیر زمینی که قدیما واسه ی سرد نگه داشتن مواد غذایی شون استفاده می شد. 

یادم میاد که بچه بودم وقتی می رفتیم اونجا من همیشه دوست داشتم توی کوچه های قدیمیشون راه برم عاشق بوی کاهگلی بودم که روش آب ریخته شده بود. یادش بخیر چه روزایی بود که یواشکی می رفتم توی کوچه و گم می شدم و می ترسیدم نه به خاطر گم شدنم بلکه به خاطر اینکه اگه مامانم اینا بفهمن چی می شه!!! یادمه بعضی وقتا برای اینکه گم نشم نشونه میذاشتم (اونم چه نشونه هایی) گاهی نشونه هامو قاطی می کردم. چه روزایی بود... 

        ولی غروبا دلگیر بود فکر کنم اونم به خاطر خونه های کاهگلی اون زمان بود... 

       (ولی الان اون خونه های کاهگلی و قشنگ جاشونو دادن به آپارتمان های بلند، پیشرفت و ترقی بعضی وقتا بعضی چیزایی که دوست داریم و ازمون میگیره ... ولی بازم خاطرهاشون همیشه همراهمونه)

کلمات

پپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپرواز..................................... 

آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسمون 

پپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپررررررررررررررررنده  

خورشید 

زندددددددددددددددددددگی 

حیاتتتت 

.........

نقل مکان

      ما خیلی زود به خیلی چیزا عادت می کنیم ولی گاهی وقتا دل کندن ازشون برامون خیلی سخت میشه٬ شاید هیچ وقت اونا رو قبلا نمی خواستیم یا حتی ازشون دوری می کردیم اما وقتی شرایط طوری می شه که به اونا عادت می کنیم دیگه دل کندن سخت می شه. 

       چند ماهی نمی شد که به این مکان جدید اومدم بودم یه آپارتمان با خونه های قدیمی دور و اطرافش با بچه هایی که توی کوچه شبا بازی می کردند٬ یک کوچه ی بن بست. اما حالا باید از این جا برم؛ برم توی خونه ای که توی خیابونه شلوغ و پر رفت و آمده امیدوارم که حداقل به اندازه اینجا خوب باشه.  

       موقع اسباب کشی آدم می فهمه که چقدر وسیله اضافی که هیچ وقت ازشون استفاده نکرده دور و برش هست بعضیاشون رو دور می ریزه و اما نمی تونه از بعضیا دل بکنه. اسباب کشی سخته کاش می شد اونقدر ساده زندگی می کردیم که واسه ی جابه جا شدن اونقدر غصه نمی خوردیم که چه جوری این وسایلو جمع کنیم و چه جوری ببریم.