اپرای عاشورایان

 سلام 

     امشب با دوستان رفتیم اپرای عاشورایان، اولش که آقای نگهبان در ورودی گفت راهمون نمیده دیر اومدین (آخه ساعت 7:30 شروع می شد ما هم مثل بچه های وقت شناس دقیقا ساعت 7:30 رسیدیم ) بعدش که راهمون داد تو مجبور شدیم روی سکوها (همون پله ها) بشینیم. به جز محلی که نشستیم بقیه چیزا خوب بود؛ یک برنامه ی عروسکی اونم با زمینه مذهبی برام چیز جالب و جدیدی بود. 

     فردا تیم ملی مسابقه داره امیدوارم که ما برنده بازی باشیم. 

وقتی من کارشناس فوتبال می شم ...

     بعضی وقتا بعضی اتفاقا توی کشو ری مهم میشه، که بیشتر نظرها رو به خودش جلب می کنه باعث میشه آدما با عقاید مختلف در کنار هم بشینند و در کمال تفاهم از یک موضوع حمایت کنند؛ فوتبال از این قاعده مستثنی نیست. حالا که به  آخرین مسابقه دور رفت مقدماتی جام جهانی نزدیک میشیم می بینیم که همه درباره ی حمایت از تیم ملی صحبت می کنند و رسانه ها از مردم که خیلی وقته با فوتبال ملی ظاهرا قهر کردند و از این مسابقات توی ورزشگاه ها حمایت نمی کنند و ترجیح میدن مسابقات تیم ملی را از توی خونه و جلوی تلویزیون دنبال کنند می خوان به ورزشگاه آزادی برن و یک صدا  تیم ملی کشو رمون را تشویق کنند. 

   به نظر من طرفدارای فوتبال حق دارند که برای دیدن بازیا به استادیوم نرن، آخه این چند وقته فوتبال ما جذاب و زیبا نیست یا اینکه حداقل برد تیم ملی اونقدر گل نداره که باعث بشه اونایی که برای دیدن فوتبال به استادیوم میرن خوشحال و با احساس رضایت از دیدن یک بازی جذاب و پر گل (که در صورت بازی زیبا طرفدارای فوتبال به تعداد گلا توجه چندانی نمی کنن) برگردند.  

    من به شدت از حضور در استادیوم روز چهارشنبه واسه ی بازی با کره حمایت می کنم و امیدوارم که این بازی 100 هزار نفر تماشا گر داشته باشه و بازیکنای تیم ملی هم بازی خوبی به نمایش بذارند و برنده بازی ما باشیم. 

      

    یه چیزی که خیلی وقته ذهن منو مشغول کرده رو هم بگم و برم: 

     واقعا من موندم چرا بعضی ادما در جایگاه هایی قرار می گیرند که به اندازه ی اون بزرگ نیستند یا اینکه در اون برهه ی زمانی به درد اون جایگاه نمی خورن و با تصمیماتی که می گیرن سرمایه های اون تیم را الکی خرج می کنن مهم نیست که سرمایه ای که خرج میشه بیت ا لمال باشه  یا پولی باشه که یه نفر برای اون باشگاه داره خرج می کنه باشه مهم اینه که این سرمایه گذاری ممکنه (با احتمال بالای 85%) به هیچ دردی نخوره و فقط دور ریختن پول باشه (ریختن پول توی جیب مربی خارجی باشه) کاش این پولا رو خرج چیزای مهم تری می کردن. 

     نمی دونم چرا آقای مدیر عامل فکر نمی کنه شاید مشکل از مربی تیمش نباشه مشکل از مدیریت مجموعه یا حتی خودش باشه، هنوز نفهمیدم چرا از سرمربی تیمش حمایت نکرد؟ چرا این آرامش رو به تیم و کادر فنی نداد؟ نفهمیدم چرا به جای اینکه بدنبال مشکل باشه بدنبال حذف سرمربی بود؟ چرا از کارشناس و مشاور استفاده نکرد تا مشکل تیمش رو حل کنه؟ ولی دوست داشتم که سرمربی تیم هم از خودش اقتدار نشون میداد تا اونا به راحتی به فکر حذف کردنش نبودند اما چه کنیم که سرمربی جوان هست و کم تجربه (در برخورد با این جور موارد). 

    فکر کنم فعلا دیگه بسه.... 

 تا بعد

رفتن

    ای روزگار، چه بی معرفتی. ای زمان چه سریع می گذری!!!  

    تا نگاه می کنی وقت رفتن است، چه زود دیر می شود. 

   یکی از دوست جونام داره میره، هنوز نرفته دلم براش خیلی تنگ شده. 4 سال چه سریع گذشت، با روزای خوب و بدش با شادی ها و ... گذشت و فقط خاطره هاش مونده. چند ماه پیش بود که یک سری از بچه ها رفتن و حالا نوبت دوست جون من شده شایدم چند وقت دیگه نوبت من. رفتنی که برگشتنش معلوم نیست (رفتنی که شاید برگشتی توش نباشه). 

    

     خداحافظ دوست جون، بهترینا رو برات آرزو می کنم.