...

.........

تنها کلمات این روزهای من....

خدا جون منتظرم٬ منو نگا٬ می دونم که صدام رو می شنوی...................

می خوام از این به بعد با قلبم باهات حرف بزنم٬ برات که فرقی نمی کنه صدای دل یا صدا زبون ....

می دونی بهم یه حس خوب دادی بعد از اون همه حس.... یادته گریه هام٬ دلم یه دختر کوچولو می خواد. می دونی حس قشنگیه حس کودکانه اگه اون بچه یه دختر باشه.

 دلم برای دخترکی که هر وقت می بینمش یه جوریم میشه حس شادی و خوبی میده تنگ شده. از بیشتر لحظات کودکیش عکس دارم دیگه به دوربین من عادت کرده یعنی دوربین منو که می بینه خیره میشه بهش و بعضی وقتا واسه ی خودش ژست میگیره. یادمه اولین باری که روی زانوهاش نشست ازش عکس گرفتم و این شد خاطره من از کودکیش... کوچولوی من٬ هم تو رو دوست دارم هم خونواده تو مخصوصا مامانتو با اون همه صبرش خدا واسه ی شما حفظش کنه امیدوارم قدرشو بدونین...

همین خدا می خواستم بگم خوشحال کردن منکار سختی نیست یه لبخند یه حرف قشنگ همین یادته ازت چی خواستم منتظر اجابت هستما.... نگا همین جا نشستم تا نگی اومدم نبودی.